کفشدوزک
به وبللاگم خوش اومدید.. امیدوارم ازش خوشتون بیاد.
داستان کوتاه ابلیس و فرعون
ن : p.a 12 ت : سه شنبه 8 مرداد 1392 ز : 17:59 | +

مي گويند ابليس، زماني نزد فرعون آمد در حاليکه فرعون خوشه اي انگور در دست داشت و مي خورد.

ابليس به او گفت: هيچکس مي تواندکه اين خوشهء انگور را به
مرواريد های خوش آب و رنگ مبدل سازد؟

فرعون گفت: …..نه.

 ابليس با جادوگري و سحر، آن  خوشهء انگور را به دانه هاي مرواريد تبديل کرد.
فرعون تعجب کرد و گفت:
آفرين بر تو که استاد و ماهري.

 ابليس سيلي اي بر گردن او زد و گفت:

مرا با اين استادي به بندگي قبول نکردند، تو با اين حماقت چگونه ادعای خدايي مي کني؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






.:: ::.


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © by brainy
This Template By Theme-Designer.Com